دسترسی بیش از 30 میلیون کاربر ایرانی به سرویسهای پست الکترونیکی از روز پنجشنبه مسدود شده است این در حالی است که 2 متولی اینترنت کشور یعنی شرکت ارتباطات زیرساخت و سازمان فناوری اطلاعات ایران در این باره پاسخ روشنی ارائه نمی دهند.
به گزارش مهر، از اولین دقایق روز پنجشنبه 20 بهمن ماه جاری ارتباط کاربران ایرانی با پستهای الکترونیکی و تمام سایتهای خارجی که نیاز به ورود و ثبت اطلاعات دارند، مسدود شده و تاکنون اطلاع رسانی روشنی از سوی مسئولان مربوطه در این زمینه صورت نگرفته است.
هم اکنون کاربران ایرانی برای دسترسی به پستهای الکترونیکی از جمله یاهو میل و جی میل، هات میل و یاهو مسنجر و غیره با مشکل قطعی مواجه هستند و هیچگونه امکان دسترسی به این سرویس دهنده ها وجود ندارد.
اغلب کاربران ایرانی در حال حاضر از پستهای الکترونیکی خارجی استفاده می کنند و قطعی کامل این ایمیلها مشکلات بسیاری را برای کاربران به وجود آورده است.
رضاخان ۱۱ و به روایتی۱۲ فرزند داشت که نخستین پسرش ، محمدرضا بعد از او به سلطنت رسید. محمدرضا پس از فرار از ایران و سقوط رژیمش،به سرعت تنها شد و سران رژیمهای مصر و اردن و مغرب و مقامات امریکا دست از حمایتش برداشتند. او در سال ۱۳۵۹به دنبال گذراندن دوره سخت بیماری سرطان، در امریکادرگذاشت.
به گزارش خبرآنلاین سرنوشت دیگر برادران وخواهران تنی و ناتنی محمدرضا نیز خالی از عبرت نیست.
۱- علیرضا پهلوی دومین پسر و پنجمین فرزند رضا خان و برادر تنی محمدرضا بود. او در سال ۱۳۰۱ به دنیا آمد.
مدتی در تهران و لوزان سویس تحصیل کرد و در سال ۱۳۱۵ به ایران بازگشت و وارد دانشکده افسری شد. در سال ۱۳۲۰ از این دانشکده فارغ التحصیل شد و به همراه پدر به تبعیدگاهش در سن موریس رفت و تا زمان مرگ در کنار او بود.
علیرضادر سال ۱۳۲۳ وارد ارتش فرانسه شد و تا سال ۱۳۲۶ در آنجا خدمت کرد و سپس به ایران بازگشت. علیرضا در ایام خدمت در فرانسه با دختری لهستانی تبار ازدواج کرد و از او صاحب پسری شد، ولی دربار ایران این ازدواج را به رسمیت نشناخت و بنابراین همسر و فرزند شاهپور علیرضا در پاریس زندگی میکردند.

البته که این دو سه سال گذشته این طوری نشد! و مجلس رفت اَدَاَزسر(!) مشق دولت را خودش با خط خودش نوشت و حالا مشکل دیگری پیش آمد و آن این که دولت نمی توانست خط مجلسی ها را بخواند! و هر چه در طی سال تخلف از قانون بودجه رخ می داد، دولت می گفت خودتان این طوری نوشته بودید! و مجلس می گفت بخدا ما این طوری ننوشته بودیم!
برای حل این مشکل ، هی به دولت اخطار دادند که مشقت را زود بنویس و اگر ننویسی ، پس کی می خواهی بنویسی؟! دولت هم که گوشش پر بود از این جور حرفها قول داد که لایحه ای بنویسد «شفاف» و «همه فهم» که همه مردم بفهمند بودجه چی می شه؟ بالاخره لایحه بودجه تحویل مجلس شد. اما چون زیاد شفاف و همه فهم نبود، ما موقع خواندن لایحه در همان مقدمه خوابمان برد! و حوصله مان نکشید تا از جملات لایحه ،سر در بیاوریم که چی به چیه؟! اصلا راستش نهاد و گزاره و فاعل و مفعول و غیره را متوجه نشدیم!
لذا از آن جا که همیشه و درهمه حال حمایت و پشتیبانی از دولت را مد نظر داریم، به عقل ناقص خود یک لایحه بودجه نوشتیم، «هلو»! هم ساده ، هم خوشمزه، هم راحت! ضمنا این بودجه طوری نوشته شده که مو لای درزش نرود و اصلا نیاز به نظارت نداشته باشد و خودبخود عین قانون عمل شود! یک صفحه ای! توی جیب همه که هیچ! توی مغز همه هم جا می گیرد. تصویبش هم نیاز به جلسه ندارد. همین جوری لابی کنند مثل استیضاح وزیر اقتصاد ، به خیر و خوبی و خوشی تمام شود ؛ این جوری:
تبصره: دولت همچنین می تواند ارز حاصله را در بازار داخل یا خارج به هر قیمت ممکن تبدیل کند.
بند دو: دولت همچنین می تواند مالیات بگیرد، عوارض بگیرد ، گمرک بگیرد، و .. نحوه و میزان گرفتنش را هم خودش در هیات دولت تصویب کند.
گلشیفته فراهانی، در جدیدترین اقدام جنجالیاش به خوانندگی با یک گروه ایرانی روی آورده است. وی با سه پسر ایرانی که گروهی به اسم «کوچ نشین» را تشکیل دادهاند، همراه شده است.
به گزارش جهان ، اعضای این گروه از ایران به فرانسه سفر و اولین کنسرت خود را در پاریس برگزار کردهاند.
گلشیفته فراهانی که پس از کشف حجاب و بازی در یک فیلم هالیوودی جنجال زیادی را به راه انداخت و حتی بازگشت خود به ایران را منتفی کرد، در حاشیه کنسرتش در پاریس به بیبی سی گفت که علاوه بر همکاری با گروه کوچ نشین با یه سری دوستان فرانسوی و یه سری دوستان خارجی اینجا یه کارایی کردیم.
وی افزود: کارهای زیادی هست که من دلم میخواهد انجام بدهم ولی من مال خودم نیستم. مال خانوادهام هستم مال مردم و مال ایران هستم! گلشیفته فراهانی که به فرانسه پناهنده شده، درباره پاریس به عنوان محل کنسرتش گفت: اینجا شهر منه؛ زندگیه منه.
یکی از عجیب ترین ازدواج های در طول سال های اخیر بزودی در سوئد صورت می گیرد.
به نقل از گلوبال پست نوشت، یک زن خون آشام که نامزدش را برای نوشیدن خونش کشت و یک مرد آدم خوار که همسر خود را کشت و گوشتش را خورد ، در یک بیمارستان روانی ، عاشق یکدیگر شده و می خواهند ازدواج کنند.
ایسکاین جانسن 33 ساله و میشل گوستافسون 23 ساله هم اکنون در مکانی با امنیت بالا به نام "کرسودن" نگهداری می شوند.
گوستافسون می گوید: من می خواهم، گلوی مردم را در مترو ببرم!
این خون آشام به دلیل ریختن خون یک مرد، در بیمارستان روانی به سر می برد. وی به نامزد سابق خود چاقو زد و سپس خون او را نوشید.
مرد خون آشام هم سر همسر خود را با اره بریده و سپس خورده است.
جانسون می گوید: من عاشق میشل هستم و تا به حال کسی را به مانند او ندیده ام. من می خواهم یک زندگی بدون جنایت داشته باشتم.
گوستافسون که شیطان پرست است، می گوید: ما می خواهیم با یکدیگر زندگی کنیم و سرگرمی های خود را دنبال کنیم.
ازدواج این دو تقریبا محال است. این دو قاتل با خودداری از رفتن به زندان، با اقامت در یک بیمارستان روانپزشکی موافقت کرده اند.
گفتنی ست، این دو محکوم به حبس ابد هستند.
روزنامه "دی فولکس کرانت" که یکی از پر تیراژ ترین روزنامه های کشور هلند به شمار می رود، در شمار روز گذشته خود فاش کرد که اولین کارخانه تولید قرص مخصوص خودکشی در این کشور افتتاح شد.
به گزارش «روزگار نو» این روزنامه در ادامه افزود: صاحب این کارخانه یک مصری تبار است. مشتریان اصلی این کارخانه در وهله نخست از درون کشور هلند هستند و سپس به دیگر کشورهای اروپایی و سراسر جهان صادر می شود.
"دی فولکس کرانت" همچنین به نقل از صاحب این کارخانه، هدف از احداث آن را چنین بیان کرد: هدف ما از ساخت این کارخانه، آسان کردن مرگ برای افرادی که تمایل به مردن دارند، است. این گونه افراد می توانند با خوردن یک قرص، مرگ را بچشند.
این روزنامه هلندی نوشت: کارخانه تولید کننده این قرص های مخصوص خودکشی، تبلیغی نیز بنام "پایان" ساخته تا با پخش آن برای خود مشتری جذب کند
ساعات پایانی چهارشنبه گذشته، همزمان شد با ورود شبکه اجتماعی پرطرفدار فیس بوک به بازار سهام؛ ورودی که خیلی ها انتظار آن را می کشیدند.
به گزارش تکناز به نقل از بانکی دات آی آر، فیس بوک که تنها 8 سال دارد و در طی این تنها 8 سال توانسته بیش از 845 میلیون نفر را جذب خود کند، 5 میلیارد دلار از رزش واقعی خود را در بازار سهام عرضه کرد.
اما عرضه این سهام در بورس که بزرگترین خبر از نوع خود پس از عرضه سهام گوگل در سال 2004 است، چه کسانی را میلیونر و حتی میلیاردر می کند؟ ما در این گزارش پاسخ این پرسش می دهیم.
1. مارک زاکربرگ
چهره آشنای فیس بوک که تنها 27 سال سن دارد و در 19 سالگی ایده این شبکه اجتماعی را پیاده سازی کرد، با دارا بودن
28/4% از سهام این شبکه اجتماعی، بیشترین سود ممکن را از عرضه سهام فیس بوک خواهد برد.
ارزش سهام متعلق به زاکربرگ، 24 میلیارد و 850 میلیون دلار است.
.
.
.
.
یه راهنمایی: این عکس در سال 1956 گرفته شده.
حالا می تونی حدس بزنی؟
نه؟
یه کمی فکر کن بابا
.
.
.
بگم؟
.
.
این یک هارد کامپیوتر با فضای ذخیره 5 مگابایت هست !!!!
یعنی در مقابل هاردهای 500 گیگابایتی الان هیچی نیست، مثلاً فقط به اندازه یک عکس ساده جا داره !!!
خبرگزاری فارس: به نظر می رسد مخاطب با «یک سطر واقعیت» و «تلفن همراه رئیس جمهور» ارتباط برقرار نمی کند و تلاش سازندگان این دو فیلم برای نگاه خاص به گیشه در اکران عمومی ثمری نداشته باشد.

«حسین شیخ حائری» عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی در گفت و گو با خبرنگار سینمایی فارس در مورد فیلم های جشنواره فجر، گفت: پیش بینی می شود تلاش سازندگان فیلم های «یک سطر واقعیت» و «تلفن همراه رئیس جمهور» برای نگاه خاص به گیشه در اکران عمومی، ثمری نداشته باشد. این منتقد در ادامه افزود: هر دو فیلم، دارای ایده ها و مضمون های قابل پرداختی هستند اما با قاطعیت باید گفت که در مقام پرداخت قصه و تشریح داستان در قالب فیلمنامه، نتوانسته اند اثری منطقی بوجود آورند، بنابراین می توان پیش بینی کرد که مخاطبان نتوانند با این دو فیلم ارتباط برقرار کنند. نویسنده کتاب «او ...» تصریح کرد: البته فیلم سینمایی «تلفن همراه رئیس جمهور»، حداقل در نامگذاری فیلم می تواند اندکی از مخاطبان را به خود جذب کند که «یک سطر واقعیت» همین را هم ندارد. شیخ حائری تصریح کرد: هیچ کدام از این دو فیلم، بازی شاخصی ندارند که با توجه به حضور بازیگران حرفه ای در آنها برای توجه به گیشه، می توان نتیجه گرفت که «علی عطشانی» و «علی وزیریان» به عنوان کارگردان نتوانسته اند از بازیگران خود، بازی قابل توجهی بگیرند. عضو انجمن منتقدان و نویسندگان سینمای ایران در ادامه به فارس، گفت: اینکه یک کارگر ساده با هزاران مشکل در زندگی روزمره، این گونه به یک شماره مشهور تلفن همراه دسترسی پیدا کند و در راستای حل مشکلات مردم، سر از تیمارستان در می آورد یا اینکه عناصری موجه از عناصر فرهنگی و مطبوعاتی مملکت، به این سادگی در یک دام بسیار ناشیانه گرفتار شوند، کافیست تا نشان دهد که منطقم، در این دو فیلم دچار مشکل جدی است و هر دو فیلم و به خصوص فیلم «یک سطر واقعیت»، در همان تم و مضمون مانده اند و جلوتر نیامده اند.