اول ـ جريان انحرافي
خودم دوست داشتم اول از آنجلينا جولي بنويسم ولي چارهاي نيست. در شرايط كنوني بخشهايي از جريان انحرافي از كل آنجلينا جولي مهمتر است و خبرسازتر. البته اين دو با هم شباهتها و تفاوتهايي دارند. شباهتشان در اين است كه هر دو خبرسازند ولي تفاوتشان در اين است كه آنجلينا جولي براي رأي آوردن كار زيادي نبايد انجام بدهد. ايشان به شكل سنتي پنجاه درصد رأي ثابت دارد، از جانب آقايان اما جريان انحرافي مجبور است هزينه كند.
اخيراً گفته ميشود كه احتمال دارد جريان انحرافي درصدد خريد رأي براي انتخابات مجلس باشد. اين مسئله نكات و سؤالاتي را به ذهن متبادر ميكند:
۱ـ مگه اين بيناموسيها توي غياثآباد ما سابقه داره؟
۲ ـ نكند قبلاً هم رأي خريده شده باشد، توي غياثآباد ما؟
۳ـ با اين حساب مظنه رأي چقدر است؟
۴ـ جريان انحرافي رأيها را نقدي حساب ميكند يا جنسي؟ مثلاً تراول ميدهند يا سيبزميني؟
۵ ـ در جريان رأيگيريهاي گذشته كه اين چيزها نبوده و همهچيز صحيح و سالم پيش رفته. رأيدهندگان هم كه از مريخ نميآيند، همان مردم هستند. با توجه به اينكه ما هر روز داريم پلههاي ترقي اخلاقي و اجتماعي و سياسي و فضايي و قضايي و غيره را دو تا يكي بالا ميرويم، چطور ممكن است كسي بتواند رأي بخرد از اين مردم هميشه در صحنه؟
دوم ـ آنجلينا جولي
چند روزي است كه اسم فرجالله سلحشور قرين شده است با آنجلينا جولي. اسم هر كدامشان را در گوگل جستوجو ميكني، اسم آن يكي هم ميآيد، لذا «اللهم اجعل عواقب امورنا خيرا».
فرجالله سلحشور گفته است: «هنرپيشههاي زن ايران خودشان يك پا آنجلينا جولياند.»
اول فكر ميكردم كه يا آقاي سلحشور آنجلينا جولي را نميشناسند يا هنرپيشههاي ايران را. بعداً فهميدم هر دو را. ايشان اساساً گمان ميكنند آنجلينا جولي موجودياست در حدود پريبلنده و اشرف چارچشم و بدري گوشواره. بگذريم. تا اينجاي كار به من ربطي ندارد. هركس ميخواهد، ميتواند به ديگران توهين كند و بعدها جوابش را بدهد. نگراني من از چيز ديگري است؛ اينكه نكند آقاي سلحشور براي سريال بعدياش در نظر دارد داستان «قوم لوط» را بسازد.
سوم ـ تخممرغ
معاون امور طيور وزير كشاورزي گفته است: «حداكثر تا ۱۵ روز ديگر با به تخم نشستن جوجههايي كه الان در مرغداريها در حال رشد هستند، مشكل بهاي تخممرغ حل ميشود.»
اين آخر عمري و در شرايط كنوني بابت رزق و روزي به چه جاهايي بايد چشم داشته باشيم. دست جوجههاي عزيز و ارجمند درد نكنه كه قراره مشكل رو حل كنن. گرچه ماجرا به دست ربط ندارد و مرغهاي محترم در اين ماجرا «دست» ندارند.
نظرات شما عزیزان: